سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
» نقدی بر رویکرد تجدیدنظرطلبانه برخی اصلاح طلبان

مقاومت مدنی منفی، انفعال نیست

چکیده :واقعیت این است که پس از انتخابات پرتخلف و تقلب ریاست جمهوری سال 88، جامعه ی ایران وارد مرحله ی جدیدی از حیات سیاسی خود شده و تحولی در بینش سیاسی مردم پدید آمده که تلاش برای بازگرداندن وضعیت به شرایط پیش از انتخابات را اگر نه ناممکن، با دشواری های فراوانی مواجه کرده است... مقاومت مدنی برای داشتن انتخاباتی عادلانه و آزاد، قهر کردن با صندوق های رأی نیست. مردم حق دارند بخواهند تنها در انتخاباتی شرکت کنند که همان آرائی در شمارش آراء خوانده شود که به صندوق ریخته اند. اما روند اعتماد سازی از صندوق رأی شروع نمی شود، بلکه به آن ختم می شود....


کلمه – سید کاظم قمی:

طی چند ماه گذشته، و با رویکرد تجدیدنظرطلبانه ای که بخشی از نیروهای منتسب یا مدعی اصلاح طلبی اتخاذ کرده اند، مسئله ی ضرورت برخورد فعالانه نیروهای اصلاح طلب در جهت یافتن برون رفتی از بن بست سیاسی که کشور با آن مواجه است به طور مکرر و با ادبیات گوناگون مطرح شده است. در همین راستا، موضع جنبش سبز در عدم شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مورد نقد قرار گرفته و از این گونه کنش های جمعی، به عنوان «انفعال سیاسی» یاد می شود. در پس این تحلیل، انگیزه های گوناگونی قابل شناسایی است. توجیه شرکت در آن انتخابات توسط برخی از چهره ها، از حاشیه درآمدن افراد و حلقه هایی از اصلاح طلبان که پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ گزینه ی حاشیه نشینی و انتظار برای فرصتی بهتر را انتخاب کردند، دل نگرانی نسبت به وضعیت کشور در شرایط بین المللی کنونی، واهمه از شیوع افراطی گری براندازانه، و انگیزه های دیگر. داعیه ی این حرکت تجدیدنظرطلبانه، ایجاد اجماعی گسترده در میان اصلاح طلبان و اتخاذ رویکردی فعالانه است.

مغالطه ی بزرگی که توسط این جریان تجدیدنظرطلب تکرار می شود، اتصاف مقاومت مدنی منفی به انفعال است. از این دیدگاه، کنش های مدنی جمعی مانند عدم شرکت در انتخابات به نشانه ی انتقاد به آزاد نبودن آن، یا نخریدن شیر و نان به نشانه اعتراض به گرانی و تورم، انفعالی و بی ثمر است. اما آیا به راستی عدم شرکت در انتخابات اسفندماه گذشته بی اثر بوده است؟ صد البته ساده لوحی است که تصور کنیم دستگاه های تبلیغاتی دولتی یا سخنگویان رسمی و غیررسمی اقتدارگرایان آشکارا به واقعیت عدم مشارکت گسترده مردم در آن انتخابات اعتراف کنند. اما تلاش گسترده ای که از آن پس برای از بین بردن اجماع گسترده در میان نیروهای اصلاح طلب، مرزبندی اصلاح طلبی و جنبش سبز، جذب نیروهای میانه از طیف اصلاح طلبان، بازکردن فضای امنیتی برای تشکیل جلساتی که در این راستا تشکیل می شود، کاستن از حملات تبلیغاتی علیه برخی فعالان سیاسی و نیروهای تجدیدنظرطلب در کنار تشدید فشار بر روی نیروهای پای بند به مطالبات جنبش سبز، همه و همه نشان از شوک بزرگی دارد که اقتدارگرایان از عدم استقبال اکثریت مردم در انتخابات مجلس دریافت کرده اند. حرکت هایی مانند تحریم سه روزه ی خرید شیر و نان هم، مسئولان امر را به اعتراف به عمق وخامت بحران معیشتی در میان اقشار مختلف وادار ساخت.

حقیقت این است که کنش های جمعی با رویکرد مقاومت مدنی منفی، در همه جنبش های اجتماعی مسالمت آمیز، جزو مهم ترین و تأثیرگذارترین شیوه های پی گیری مطالبات مردمی بوده و هست. و گرنه، بر اساس این تفسیر اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب، مقاومت منفی نهضت استقلال طلبانه ی گاندی در هند، جنبش حقوق شهروندی مارتین لوترکینگ در آمریکا، یا نهضت آزادی خواهانه ی خانم سوچی در برمه، نیز انفعال سیاسی تلقی می شود. اما واقعیت تاریخی، نشانگر تأثیر بنیادین این شیوه در تاریخ آن کشورهاست.

شاید ریشه این تفسیر غلط از مقاومت مدنی منفی به انفعال سیاسی را بتوان در ذهنیت حاکم بر اکثریت اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب جستجو کرد که ناشی از بیگانگی آنان با چگونگی کارکرد جنبش های مدنی است. همین عدم شناخت نسبت به ماهیت جنبش های اجنماعی جدید باعث شد که در فرصت طلایی سال های دولت اصلاحات، به جای استفاده صحیح از جنبش عظیم و فراگیری که با رأی «نه» به کاندیدای مورد حمایت اقتدارگرایان آغاز شده بود، اصلاح طلبان به قدرت رسیده، به بازی در چارچوب قدرت رسمی سرگرم شوند و به تدریج و شاید ناخودآگاه، حفظ خود در قدرت را بر پیگیری مطالبات عمومی ترجیح دهند. ریزش گسترده ی نیروهای حامی اصلاحات (از جمله جنبش دانشجویی)، باعث شد که استراتژی اصلاح طلبان در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۸۰، بر محور خطر بازگشت اقتدارگرایان و دعوت به تکرار حماسه ی دوم خرداد متمرکز شود که معنایی جز رأی «نه» به مخالفان اصلاحات نداشت. پیگیری مجدانه ی پروژه ی بازگشت به زمین بازی سیاست رسمی توسط اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب، تجلی دوباره ی ناآگاهی شان نسبت به ماهیت جنبش های مدنی امروزین است. این دسته از اصلاح طلبان، تمامی هویت خود را تنها و تنها در حضور در قدرت رسمی تعریف می کنند و از بازتعریف خود در قامت کنشگران یک جنبش اجتماعی ناتوان یا گریزان اند. از همین روست که با تمسک به برخی تئوری های جامعه شناختی منسوخ، برکشیدن شخصیت های سیاسی در رسانه های خود، واقع گرا خواندن خود و خیال پرداز شمردن کنشگران جنبش سبز، دادن علامت به اقتدارگرایان و در انتظار علامت آنان نشستن، در صدد بازسازی فضای پیش از سال ۸۸ هستند.

واقعیت اما این است که پس از انتخابات پرتخلف و تقلب ریاست جمهوری سال ۸۸، جامعه ی ایران وارد مرحله ی جدیدی از حیات سیاسی خود شده و تحولی در بینش سیاسی مردم پدید آمده که تلاش برای بازگرداندن وضعیت به شرایط پیش از انتخابات را اگر نه ناممکن، با دشواری های فراوانی مواجه کرده است. آگاهی عمومی گسترده نسبت به میزان فساد سیاسی و اقتصادی ساختاری در درون نظام، تبدیل توده هایی که چشم به دهان نخبگان و بازیگران عرصه ی سیاست دوخته بودند به شهروندانی که خود به تجزیه و تحلیل آنچه در پیرامونشان در جریان است می پردازند و حرکت چهره های سیاسی را با میزان نزدیکی یا دوری از مطالبات اساسی جامعه رصد می کنند، وجود رهبران سیاسی با استقامتی که صادقانه از خواست های مردم حمایت کرده و از معامله بر سر حقوق بنیادین شهروندی سرباز زدند و این روزها حبسی غیرقانونی را تحمل می کنند، و تجربه قدرت همبستگی مردم در مقابله با زورگویی خودکامگان، از جمله ی این دگرگونی هاست. مقاومت مدنی برای داشتن انتخاباتی عادلانه و آزاد، قهر کردن با صندوق های رأی نیست. مردم حق دارند بخواهند تنها در انتخاباتی شرکت کنند که همان آرائی در شمارش آراء خوانده شود که به صندوق ریخته اند. اما روند اعتماد سازی از صندوق رأی شروع نمی شود، بلکه به آن ختم می شود. آزادی رهبران جنبش سبز، آزادی زندانیان سیاسی و تصحیح فرایند انتخابات به گونه ای که از دخالت نیروهای نظامی و امنیتی مصون باشد، گام هایی است که باید پیش از آن برداشته شود.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۴ پاسخ به “مقاومت مدنی منفی، انفعال نیست”

  1. ناشناس گفت:

    وقتی منتخب مردم حصر است و بخاطر اینکه به مردم خیانت نکرد و احترام گذاشت به رای مردم و خواستار خواندن رای مردم شد نه بخاطر قدرت که او قدرت طلب نبود اگر بود با حاکمیت کنار میامد و پستی میگرفت او به مردم خیانت نکرد دیگر رای دادن ندارد

  2. ناشناس گفت:

    انفعال کاری است که آقایان انجام مید هد.جنبش سبز باید از انفعال فاصله بگیرد.نافرمانی های مد نی بهترین راه مبارزه با رژِیم است

  3. ناشناس گفت:

    آقای قمی عزیز! ولشون کن برادر من! ما هرچی بیشتر مواضع خودمون رو تبیین می کنیم اونها بیشتر توهم می زنند که صاحب مملکت هستند و ما برده هاشون! همینه که هست. دلشون هم بخواد!!

  4. لقمان گفت:

    با ذکر این نکته که من شرکت در انتخابات مجلس نهم را اشتباه دانسته و شرکت در انتخابات یازدهم را با وجود شرایطی پیشنهاد می کنم:
    “آزادی رهبران جنبش سبز، آزادی زندانیان سیاسی و تصحیح فرایند انتخابات به گونه ای که از دخالت نیروهای نظامی و امنیتی مصون باشد، گام هایی است که باید پیش از آن برداشته شود.”
    خب حکومت آن طور که نشان می دهد داوطلبانه تلاش هایی در جهت آزادی رهبران و زندانیان سیاسی و تصحیح فرآیند انتخابات را انجام نمی دهد
    پس باید بر حکومت فشار وارد کرد فشار بر حکومت می تواند در قالب تظاهرات اعتراضی انجام داد . اما متاسفانه تظاهرات اعتراضی پس از ۲۵ بهمن۸۹ چندان پر شور و تاثیرگذار نبوده اند.یعنی ۵/۱ سال است که جنبش سبز تظاهراتی تاثیر گذار نداشته. اکنون ۳ راه در برابر طرفداران جنبش سبز قرار می گیرد
    ۱-ترغیب مردم به انجام تظاهرات-و دیگر اعتراضات مدنی- به نحوی که جنبش سبز نمود ظاهری بیشتری نسبت به ۵/۱ سال گذشته داشته باشد
    ۲- استفاده از بستری که در انتخابات ریاست جمهوری فراهم می شود برای دو باره به میدان آوردن مردمی که در این سانسور خبری قابل جمع کردن نیستند.
    ۳- صبر کردن رخ دادن اتفاقات غیر مترقبه .

  5. ناشناس گفت:

    تا موقعی که معتمدین و موثقین من میر حسین مسوی و شیخ شجاع و متقی در انتخابات شرکت نکرده و به سلامت انتخابات اطمینان ندهند در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهم کرد حتی اگر جناب خاتمی و عبداله نوری منادیان ان باشند

  6. ناشناس گفت:

    روند اعتماد سازی از صندوق رأی شروع نمی شود، بلکه به آن ختم می شود
    توده هایی که چشم به دهان نخبگان و بازیگران عرصه ی سیاست دوخته بودند به شهروندانی که خود به تجزیه و تحلیل آنچه در پیرامونشان در جریان است می پردازند و حرکت چهره های سیاسی را با میزان نزدیکی یا دوری از مطالبات اساسی جامعه رصد می کنند،

    جامع و کامل

  7. ناشناس گفت:

    احسنت بر شما. بسیار عالی و پرمحتوا. به نظرم باید روی این مسئله خوب کار شود. این بازی روانی حاکمیت و بازی کردن شبه اصلاح طلبان در آن نیاز به روشنگری منطقی دارد. درود بر شما دوست عزیز

  8. سلام به مسؤلین سایت محترم کلمه و سلام بخوانندگان گرامی،
    تحلیل جالبی است که بیانگر یک واقعیت بسیار مهم در میان برخی از کنشگران سیاسی ملقب به اصلاح طلبی می باشد. اگر بخواهیم بر مشخصاتی که نویسندۀ مقالۀ فوق دربارۀ اصلاح طلبان تجدید نظر کرده به آن اشاره کرده است مشخصات دیگری را اضافه کنیم می توان چنین برشمرد: کسانی که نظام سیاسی کشور را برابر با یک و یا چند تن می دانند. کسانی که اظهارات و رفتار یک و یا چند نفر را قانون اساسی کشور می دانند. کسانی که تخلفات یک و یا چندین نفر از مقامات حکومتی از قانون اساسی را نمی بینند و اعتراض به این تخلفات را براندازی می دانند.کسانی که برای مردم حقی قائل نیستند و پس از گذشت بیش از صد سال از جنبش مشروطه خواهی ملت ایران ، مردم این سرزمین را هنوز رعیت و شأن ان را تفقد ارباب می پندارند.کسانی با این درکی که از حقوق ملت ارائه می کنند هم انقلاب شکوهمند ۱۳۵۷ را به یک انقلاب قرون وسطائی تبدیل می کنند و هم خود را برخلاف چرخ زمان از قرن بیست و یکم به قرون چهارده و پانزده میلادی به عقب برده و در آنجا ها جای می دهند. کسانی که در عداد اصحاب کهف و با همان تفکر آغاز آن هستند . کسانی که نویسنده به درستی اشاره کرده است که هر حرکت حق طلبانه و متمدنانانه را حرکت بر انداز می نامند و به تعبیر اقای رضا حاتمی ، بی جهت آدرس غلط گروه های برانداز را به ملت ایران می دهند.
    گروه های برانداز در بیت رهبری جاخوش کرده اند . در شورای نگهبان جا خوش کرده اند. گروه های برانداز در مجلس و دولت جا خوش کرده اند که با اقدامات خود هر روز تهدیدی بیشتر برای تمامیت ارضی کشور ، برای استقلال کشور ، برای جان انسانهای ایرانی در کشور و اقصی نقاط عالم بوجود می آورند وامروز متأسفانه کسانی به حساب اصلاح طلبی و از حساب ملت ایران همۀ آنانی که منشأ تهدید هستند بمثابۀ مدافعان سر سخت انقلاب ، کشور و ملت ایران جا می زنند و حرکت مظلومانۀ مردم ایران را براندازانه ، همراهی با دشمن و ضد انقلاب معرفی می کنند. به باور من ما اکنون به مقطعی از زمان رسیده ایم که باید ضمن رعایت احترام انسانی افراد ، مرزهای میان مبارزه در جهت دفاع از حقوق شهروندی در چهار چوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و کسانی که با ماسک وارد این عرصه می شوند ، بصورت روشن و شفاف بیان کنیم و از این نهراسیم که ممکن است چند تن اصلاح طلب تجدید نظرطلب ماسک های خود را بردارند و به جبهۀ ضد مردم در آیند.

  9. ناشناس گفت:

    سلام
    بنده خودم از جمله کسانی هستم که در حوادث بعد از انتخابات دو ماهی بازداشت شدم؛ با وجود احترامی که به نویسنده مقاله میکنم، به دوستان تذکر میدهم همه را به یک چوب نرانند. دوستانی را میشناسم که از فعالان صدیق جنبش هستند ولی در این مقطع قایل به حضور قدرتمند در انتخابات هستند. دوستان به اقتضایات جامعه توجه کنند، و فراموش نکنند که تغییر تاکتیک به معنای عدول از اصول استراتژیک نیست؛ و تصلب بر یک تاکتیک ثابت نه عاقلانه است و نه جوابگو!

  10. شهریورماه گفت:

    تظاهرات و راهپیمایی و ..در شهر. یور ماه امسال که کنفرانس عدم تعهدها در تهران برگزار میشه بهترین موقعیت است برای نشان دادن اعتراضاتمان قبل از انتخابات

  11. ناشناس گفت:

    پیشنهاد اعتر اضات در شهریور ماه پیشنهاد خوبیست.البته با شرایطی
    ۱-اطلاع رسانی درست و وسیع به هرشکل ممکن
    ۲-برنامه ر یزی لازم و مشخص کردن اهداف اعتراضات
    ۳-اعتراضات یک روزه فایده ای ندارد واعتراضات باید مستمر باشد
    بهتره که د یگه به سکوت و انفعال پایان بدهیم وگرنه کاری ازپیش نخواهیم برد

  12. علی‌ شاکری- آمریکا گفت:

    عزیزان سلام؛

    این نوشته نکات مثبت در تعریف مقاومت مدنی دارد ولی‌ ادبییات تند است، جنبه سلبی آن فربه و ایجابیش لاغر است، افشا گریست تا استدلالی.

    شاد باشید.

    علی‌ شاکری- آمریکا

  13. ناشناس گفت:

    این مقاله به درستی و در زمان مناسب نوشته شده است. تاکید بر این موضوع که راه اصلاحات لزوما از مسیر قدرت نمی گذرد. از آن مهمتر، رسیدن به قدرت با امتیاز دهی به حاکمیت منجر به اصلاحات نمی شود، بلکه قدرت تنها در شرایطی منجر به اصلاحات می شود که متکی به رای مردم باشد.

    به نظر من این دوستان که در راس آنها آقای خاتمی هستند که مانند پاندول ساعت این وسط چپ و راست می روند باید به چند نکته توجه کنند والا بیش از پیش جایگاه خویش را در جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان از دست خواهند داد.

    ۱. ثمره حرکت پاندولی و منفعلانه آقایان در سالهای اصلاحات آن شد که انتخابات شوراهای سوم با اقبال بسیار سرد مردم طلیعه شکست جنبش اصلاح طلبی گردید.

    ۲. عدم اقبال مردم به آنان در سال های بعد نشان داد که مردم نه درگیر نامها بلکه در گیر کنشها هستند. همین که امروز نام آقای خاتمی پس از نام آقایان موسوی و کروبی قرار گرفته است بیانگر آن است که حرکت پاندولی در میان مردم خریداری ندارد.

    ۳. من بعید می دانم که این آقایان بتوانند اجماع مردم را در پشت خویش گرد آورند و بنابراین کنش آنها تنها منجر به رسوایی خودشان خواهد گردید. همین قدر که آقای خاتمی دوباره به بیانیه شماره ۱۷ آقای موسوی رجوع کرده است بیانگر آن است که ایشان از حرکت ارتجاعی خود در انتخابات مجلس نهم طرفی نبسته و بنابراین ترجیح داده است که به کمپ دموکراسی خواهان بازگردد.

    در نهایت به نظر من مناسب آن است که به تدریج عافیت طلبانی که از کیسه جنبش دموکراسی خواهی ارتزاق می کردند از این صحنه حذف شوند و به جای آنان رهبرانی مانند تاجزاده، نوری زاده، و ابوالفضل قدیانی ظهور کنند که با شجاعت و با پرداخت هزینه علی خامنه ای را به گوشه رینگ رانده اند.

    سرنوشت این مرتجعین نظیر سرنوشت کسانی است که در انتخابات نهم کاندید شدند و حاکمیت آنها را مانند یک دستمال استفاده کرده و سپس به دور انداخت

  14. Bijan گفت:

    با سلام و عرض ارادت خدمت دوستان گرامی‌،

    من فکر می‌کنم دیگر بدست آوردن اجماع و وحدت کلمه در ایران در هیچ زمینه‌ای امکان پذیر نیست. با رویکردی تکثر گرا می‌توان وجود هر دو رهیافت را پذیرفت و برای هر یک فوایدی قائل شد. در طبّ امروزی هم برا معالجه بیماریهای صعب‌العلاج از درمانهای چند گانه استفاده میکنند.

    اصولاً موفقیت دوستان و یارانی که رویکرد تعامل با اقتدار گرایان برای بهبود امور را دارند بستگی به وجود شمشیر دامکلس مبارزان و خواسته‌های رادیکال تر است. و رشد و بسط رادیکال‌ها هم وابسته به عدم موفقیت رژیم در استفاده از موقعیتی است که یاران کمتر عصبانی با مهر و تعامل ایجاد کرده‌اند. این در واقع همان دیالیکتیکی است که فردا را میسازد.